لورین فقط دو ماهه است . مادر وی از سوی تبهکاران داعش همراه با دهها زن دیگر به قتل رسید. پدر وی هم پس از حمله تبهکاران داعش مفقود شد. از یک خانواده تنها لورین زنده مانده است. یک مادر دیگر کرد وقتی از روستای خود فرار میکند, لورین را هم باخود می برد و به پناهگاههای کوهستان شنگال پناه می برد. «مادر غزال» هماکنون بر بالین «لورین» میگرید.
لورین دوماهه همزمان با حمله تبهکاران به موصل, در روستای «شهابی» از توابع شنگال متولد شد. شاید پدر و مادر وی بخاطر ستمها و مشقتهای بسیار زندگی خود, نام «لورین» را برای او انتخاب کردهاند. چه بسا کردها مدام با ستمها و تراژدیهای بسیاری روبرو شده و با «لورین» و گریهکردن آن رابرزبان میرانند. همچنین ترانههای غمگین سرمیدهند. تبهکارانی که بویی از انسانیت واخلاق نبردهاند, حتی اجازه ندادند که پدر و مادر «لورین» , لورین کنند(گریه کنند). وقتی که تبهکاران به شنگال حمله کردند روستای آنها راهم اشغال کردند. در جریان این حمله, مادر لورین به نام «سیوی» همراه با دهها زن دیگر در همان روستا از سوی تبهکاران قتلعام شدند. شمار زیادی از زنان هم ربوده شدند. مردهای آن روستا هم قتلعام شدند.
پدر لورین هم وقتی تبهکاران به روستایشان حمله کردند, مفقود شد و هنوز از سرنوشت وی اطلاعی در دست نیست. شاید هم جزو شهروندان قتلعام شده است.
لورین هم که از خانوادهاش تنها او زنده است, مدام گریه میکند. این نوزاد توسط یک مادر دیگر که توانسته بود جانش را نجات دهد, نجات یافت. این مادر که «غزال» نام دارد, درحین فرار از روستا, چشمش به لورین تنها میافتد و باخود میبرد. غزال, این مادر دلسوز کرد پس از 2 روز راهپیمایی درحالی که لورین را درآغوش داشت خود را به کوهستان شنگال رساند.
غزال از سویی برای «لورین» میگرید و از دیگر سو هم مادر اوشده و از او پرستاری میکند. او مدام برای لورین, لورین میکند , یعنی میگرید. لورین کوچولو که از این جهان پرهیاهو خبر ندارد, در آغوش مادر, غزال, با چشمهای قهوهایرنگ معصومش حکایت سرزمینی را بازگو می کند که دیگر جای حرفی باقی نمیگذارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر