ایران نیوز

سه‌شنبه، آبان ۲۰، ۱۳۹۳

گفتگوبا یک پناهجوی ورزشکار کرد ایرانی

این گفتگو متن یک مصاحبه چند دقیقه ای است که کمیته اقوام و ملل کانون دفاع از حقوق بشر درایران ( آلمان) با یک پناهنده کرد ایرانی که کشتی گیری به نام و یک مربی کشتی می باشد انجام گرفته, که به دلایل سیاسی و فشارهای رژیم اسلامی به ناچار ایران را ترک کرده و در حال حاضر در کشور آلمان تقاضای پناهندگی نموده است .

سئوال .. لطفا خودتان را معرفی کنید.

جواب.. بهاالدین مرادی هستم متولد سال 20 آبان 1356 شهر سقز واقع در استان کردستان میباشم.

سئوال ..میزان تحصیلات و درکجا تحصیل کرده اید .

جواب.. در رشته کارشناسی مدیریت دانشگاه پیام نور سنندج دانشجوی ترم أخر بودم که ناگزیر به ترک ایران شدم.

سئوال .. از چند سالگی به ورزش روی آورده اید بخصوص رشته کشتی .

جواب .. از ۱۷ سالگی با تشویق خانواده ودوستانم که کشتی گیر بودند این ورزش را شروع کردم وبه دلیل استعداد وعلاقه

ای که به این رشته داشتم موفق بودم و توانستم مدالهای را در کشتی فرنگی کسب کنم.

مدال طلای مسابقات کارگران کشور سال۱۳۷۵

مدال طلای مسابقات نیروهای مسلح سال ۱۳۷۷( که ازاعزام به مسابقات جهانی محروم شدم)

کسب مقام اول انتخابی تیم ملی دروزن۸۵ سال ۱۳۷۸

کسب مدال طلای قهرمانی کشوربزرگسالان وزن۹۶ کیلو سال ۱۳۸۰

مقام اول انتخابی تیم ملی برای جهانی نیویورک وزن۹۶ کیلو (ازاعزام به این مسابقات نیز محروم شدم)

کسب مدال برنز مسابقات بین المللی جام تختی سال ۱۳۸۰

مدال طلای مسابقات کاپ آسیا ۲۰۰۴

مدال طلای المپیاد دانشجویان ایران دروزن۱۲۰ کیلو

و..شرکت در چند تورنمت بین المللی جامهای پیت لانسکی واوپن لهستان وجام وهبی امره ترکیه و فرانسه..

سئوال .. شغل شما در چه زمینه ای بوده وفشارهای سیاسی نسبت به شماچرا بودو آیا تشکیل خانواده داه اید.

از سال ۸۳ علی رغم دارابودن شرایط استخدام رسمی؛ به صورت قرارداد یک ساله کارگری در شرکت نفت مشغول به کار

بودم وسال ۸۵ ازدواج نمودم و

به دلیل فعالیت های سیاسی ومدنی وپیشینه خانوادگی ومقبولیت مردمی که داشتم ومحرومیت ازتمام امتیازات قهرمانی پس از

برگشت ازمسابقات لهستان

ممنوع الخروج شدم وبه نوعی باوجود توانایی واستعداد زیاد به زندگی ورزشی من خاتمه دادند ازسال۸۷ درسمت مربی گری

به آموزش جوانان سقز

مشغول شدم که بعد از گذشت چندماه این کلاس راهم تعطیل کردند… به طرز مشکوکی در همان سالها پسر عمویم را که

 فعالیتهای سیاسی و مدنی را با هم انجام می دادیم.

که ازطرف رژیم اسلامی ترورشدوتهدید کردند که موضوع پیگیری نشود و درسقز هرچند وقت یک بار ازطرف نهادهای امنیتی مرا

به اطلاعات احضار میکردند وزمانی که به صورت رسانه ای باطرح خصوصی سازی اماکن ورزشی درمناطق محروم مخالفت کردم واین  بهانه ای بودکه رژیم برای هرچه بیشترنابودکردن جوانان کرد بود  … که در نتیجه من رااز شرکت نفت شهر سقزبه سنندج منتقل کردند ازسال 1390درسمت سرمربی کشتی استان کردستان درسنندج فعالیت میکردم …

درسنندج فعالیت های بیشتری راشروع کردیم وباچند نفر از دوستان که همه، تحصیلات دانشگاهی بالا داشتند به صورت

گسترده تر کار میکردیم …

درسالهای ۸۴ و۸۵ دوبار بازداشت موقت شدم وهرباربا ارعاب وتهدید ویادآوری ترور پسرعمویم سعی میکردند که با آنها

همکاری کرده وبه قول خودشون قهرمانی متعهد به نظام وولایت باشم…

آخرین بار در تیرماه ۹۳ قبل از تدارک مراسم یادبود زنده یاد دکتر قاسملو نیروهای امنیتی لباس شخصی با ورود به منزل

شخصی بنده در سنندج وضبط

کامپیوتر وکتابهایم در نبود من واطلاع از دستگیری یکی از دوستان تشکیلات به ناچار مجبوربه ترک ایران شدم

وحالا هم بافشار روحی به خانواده خودم وهمسرم درصدد ساکت کردن من مییاشند متاسفانه ازسرنوشت دوستانم درایران بی

اطلاع هستم وفقط اطلاع دارم که اموالم را توقیفکرده اند.

درپایان به جوانان توصیه میکنم که در دام توطئه های رژیم نیافتند وبا ورزش کردن ازاعتیاد دوری کنند که این سیستم

دیکتاتوری مذهبی فقط باهمت جوانان سالم وبابینش درست سیاسی سرنگون خواهدشد.

آقای بهاالدین مردای موفق باشید که وقت خودتان را دراختیارما قرار دادید .

با تشکر از شما 
کمیته اقوام و ملل ایرانی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران .......... شهریار ایازی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر