آسو نوری: وقتی حلب آزاد شد بازهم پپولیسم سیاسی ایران با تریبون خود رجز خوانی خودرا شروع کرد کە گویی فتح خرمشهر است. اینگونە رفتارها از سوی رژیم ایران، ذهنیت انسان را بە یاد مارشهای نظامی دهه شصت هدایت میکند، اما آیا این همە هیاهو برای گریز از واقعیتها و توجیه کردن صرف هزینەهای میلیارد دلاری ایران در کشورهای منطقە و آمار بالای کشتەشدەهای سپاه پاسداران و ارتش نمیباشد کە همگی قربانی اهداف برقراری امپراتوری شیعە در خاورمیانە شدند؟
یا اینکە ایران از بەظاهر پیروزیهای خود برای برقراری هلال شیعە در منطقە شادمان میباشد، کە شعار آنها در جنگ هشت سالە با عراق (راه قدس از کربلا میگذرد) را روز بە روز بە واقعیت تکیە میدهد؟
حال از کشتە شدن چندصد هزار مردم بیگناه در سوریه بگذریم کە انگار قربانی راه اسد وبقای حکومتش بوده اند؛ اما فتح حلب پایان نیست بلکە شروعی مرگبار است، مردم را بە خوشحالی دعوت مینمایند کە جنگ را بە خارج از مرزهای خود درخاک همسایگان کشاندەاند، ظاهرا همه چیز خوب است! اما دراینجا "چرایی" روبروی ما میشود، آیا این زیادە خواهیهای ایران در عراق و سوریە و لبنان و یمن برای تصفیەی سنی مذهبان و تشکیل امپراتوری شیعە نمیباشد، کە بیش از هرچیزی ایران را ناچار بە صرف این همە هزینە مینماید، در حالی کە در داخل ایران اکثر مردم از فقر اقتصادی رنج میبرند؟ در حالی کە حق خواه مردم شیعە عراق و یمن و لبنان و سوریە شدە است، ملیتهای غیر فارس و غیر شیعیان در فضای کامل سرکوب و انکار داخل بەسر میبرند؟
در ایران غفلت خطرناکی حاکم است بطوری که حتا اگر عراق وشام ومرزهای هخامنشی همگی بە او ملحق شود بازهم علاج درد نیست، غفلت مد نظر، تبعیض اقتصادی،تبعیض فرهنگی ملیتی بخصوص درحاشیه مرکز و از همه مهمتر آمار آسیب های وحشتناک اجتماعی ایران است، کە علاج این دردها فتح حلب نیست. از این گذشتە ایران تنها بەاین موارد از سیاستهای ناعقلانی خود بسندە نکردە است، و دشمنی بی حد و مرز با اسرائیل و امریکا را در عمق استراتژی راهبردی خود قرار دادە است کە هیچ تعریف عقلانی و منطقیی برای دشمنیی بە این شکل با اسرائیل و امریکا و هر کشور دیگری وجود ندارد، تمام ذهنش بەدنبال فتح الفتوح میباشد. این نوع رویکرد هیچ دستاوردی برای ایران نخواهد داشت جز روبرو شدن با قیام داخلی و فوران آن همە تبعیض.
مردم ایران بدانند، ممکن است هل هله های فتح حلب تاون سختی داشته باشد، تاوانی بەمانند شوروی و نابودی ارتش سرخ آن کە امروز ایران بەدنبال چیزی شبیە بە آن با تشکیل ارتش شیعەیان میباشد، اما غافل از اینکە با ورود روسیە بە منطقە ایران بە بخشی از تاکتیک روسها مبدل گشت.
بە هر حال آیا با تغییرات در دولت امریکا و ورود و دخالت مستقیم روسیە در خاورمیانە راە همچنان بر ایران باز گذاشتە میشود کە شعارهای خود را بە واقعیت نزدیک کند و حکمران منطقە شود؟ یا اینکە ایران با غفلتش از وضعیت داخلی ایرانی از نابسمانی اقتصادی تا انکار حقوق ملیتها بە سرنوشت زیادەخواهیهای شوروی دچار خواهد شد. اما واقعیت این است کە ایران از داخل غافل شده است، کە بەنظر من همانند دهەهای 80 و90 شورویی کە غرق در ابراز قدرت وبرنامه ریزی پیمان ورشو برای نابودی غرب بوده اند، اما هم چکش سرخ شکست وهم ورشو بخشی از ناتو وغرب شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر