ایران نیوز

جمعه، دی ۱۰، ۱۳۹۵

چهار افسانه در مورد کُردها

سلون سپیکمن : کردها به مهم ترین متحد آمریکا در مبارزه علیه دولت اسلامی (داعش) تبدیل شده اند. پس از بیش از یک دهه همکاری با هم در عراق، این همکاری پس از پیش روی داعش در سال 2014 در شمال عراق و در شرق سوریه به سطوح مختلفی رسیده است.
این همکاری "تاریخی" جدید پرسش ها و سوء تفاهم های بسیاری را در مورد کردها و اهداف آنها ایجاد نموده است. تصویری که رسانه های ایالات متحده از کردها نشان می دهند معمولا این است که آنها جنگجویان فروتنی هستند که از میهن خود دفاع می کنند و اغلب شامل تمرکز بر زنان مبارزی است که علیه دولت اسلامی مبارزه می کنند. کارشناسان به مناطق کردنشین به عنوان کشوری-در-حال –ظهور اشاره می کنند، اما نسبت به چالش های همیشگی در دستیابی به این هدف و همچنین سابقه ی طولانی در تروریسم بی توجه هستند.
در ادامه به برخی افسانه های بزرگ نمایانه درباره متحدان کردمان پرداخته ام. کردها متحدی پیچیده تر، متنوع تر و سوال برانگیزتر از آن اند که ما دوست داریم به آن اذعان کنیم. در نهایت، ممکن است اتحاد نظامی ما با کردها اشتباه باشد. انتخاب دوستان بر اساس راحت بودن و اهداف کوتاه مدت و در این مورد، بر اساس اعتراضات متحدان قدیمی- تقریبا همیشه نتیجه معکوس می دهد.
1. کردها در حال ایجاد دموکراسی لیبرال در شمال سوریه هستند

بسیاری از ناظران تجربه "قابل توجه" و " شجاعانه" حزب دموکراتیک اتحادیه (PYD) با دموکراسی را ستوده اند و یادآور شده اند که از همسایگان خود "کردستان، نسبت به همسایگان خود، از ثبات، امنیت، کثرت گرایی سیاسی بیشتر و آزادی برای جامعه مدنی برخوردار است." در شمال سوریه، آنها به مجامع عمومی پرطرفدار مستقیم-انتخاب شده و شوراهای محلی ای اشاره می کنند که از "تعادل قومی برخوردار هستند." برای تعیین مقامات و رهبران از نهادی های محلی گرفته – که عمدتا به عنوان جوامع (کمون)، شوراهای محلی و مجامع مردمی شناخته می شوند- تا نهاد های بالاتر، مانند شورای قانونگذاری حزب اتحاد دموکراتیک سوریه و پارلمان دولت منطقه ای کردستان (KRG) در شمال عراق، انتخاباتی برگزار می شود. رهبریت هر نهاد به صورت "دو-ریاستی" است، یک زن و یک مرد. از نظر تئوری، نهادهای محلی قادرند مسائل را به بالاترین سطح ساختار دولتی ببرند؛ این وضعیت ظاهرا مثالی صریح و روشن از دولت برای مردم، توسط مردم است.
این اطلاعات نشان دهنده واقعیت های موجود و همچنین خاستگاه خود حکومت کردی است. دموکراسی صرفا چیزی بیش از برگزاری انتخابات است. دموکراسی مجموعه ای از ارزش ها است که شامل احترام برای حقوق اقلیت ها، حمایت از آزادی بیان و ایجاد یک اپوزیسیون سالم است. این همان جایی است که "دموکراسی" کردها به طور قابل توجهی با مشکل مواجه است. حزب اتحاد دموکراتیک نشان داده است احترام کمی برای هنجارهای دموکراتیک و توسعه احزاب و یا فعالان مخالف قائل است و در همین راستا چندید بار به دفاتر مخالفان و رهبران جامعه مدنی حمله کرده است. گزارش سال 2015 سازمان عفو ​​بین الملل استدلال کرد که حزب اتحاد دموکراتیک "از سرکوب علیه تروریسم... به عنوان بهانه ای برای بازداشت غیرقانونی و محاکمه ناعادلانه منتقدان و غیرنظامیان استفاده می کند." همچنین حزب اتحاد دموکراتیک به سوی تظاهرکنندگان تیر اندازی کرده است، مخالفان سیاسی را دستگیر نموده و رسانه را تعطیل کرده است. فعالان بارها PYD را "بعثی " نامیده که از رژیم جانبداری می کند (اتهاماتی که تا اندازه ای درست هستند).
این مسائل فراتر از حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه بوده و نماینده نحوه عملکرد سایر نهادهای حکومت کردی هستند. مقامات کرد عراق حزب حاکم دموکرات کردستان (KDP)، به رهبری مسعود بارزانی، را به "انواع ارعاب" و همچنین پر کردن صندوق های رای متهم کرده اند. به گفته یک تحلیلگر فساد گسترده موجب تضعیف بیشتر هنجارهای دموکراتیک شده و یادآور شد که "بیان سیاسی و مشارکت مدنی به دلیل حضور گستردهKDP و PUK، که به طور انحصار فضای سیاسی و منابع (اقلیم کردستان) را در اختیار دارند، مختل شده است."
گذشته از بی توجهی آشکار به ارزش های دموکراتیک که رهبران کرد از خود نشان می دهند، ریشه های نظری "دموکراسی کردی" بسیار از لیبرال دموکراسی ای که ما می شناسیم دور هستند. سند تاسیس حکومت کردی مانیفست تمدن دموکراتیک، نوشته عبدالله اوجالان رهبر زندانی حزب کارگران کردستان (PKK) است که به شدت تحت تاثیر مورای بوکچین، یک سوسیالیست اهل برانکس است که در تعریف اثر وی گفته شده ترکیبی از " آرمان های مارکسیستی و آنارشیستی در چشم اندازی از دنیایی است که در آن مجامع شهروندان جایگزین بوروکراسی دولتی شده است." اوجالان، که حزب پ ک ک وی از سال 1997 به عنوان سازمانی تروریستی شناخته شده است، در نوشته ها و دستوراتش که در خلاء ایجاد شده ناشی از جنگ داخلی سوریه فرصتی برای ابراز وجود یافته است، به شدت از بروکچین استفاده کرده است.

2. کردها متحد هستند

اگرچه مبارزه برای استقلال کردستان فراتر از مرزهاست، کردها خود در سراسر خاورمیانه گسترده و تفاوت های زبانی و فرهنگی خاص و اهداف سیاسی متمایزی دارند که اغلب در تقابل با یکدیگر قرار دارند. تقریبا 25 تا 30 میلیون کرد- بیش از کل جمعیت سوریه قبل از جنگ - در ترکیه، سوریه، عراق و ایران زندگی می کنند. قوانین ظالمانه باعث شد کردها سنت های فرهنگی و زبانی غنی متفاوت خود را حفظ کنند. توسعه لهجه های متمایز کردی نمونه ای برای این ادعا است. کورمانجی، که به عنوان "کردی شمالی" نیز شناخته می شود، رایج ترین گویش بوده و در ترکیه، سوریه و شمال عراق صحبت می شود، و برای نوشتن آن از حروف رومی استفاده می شود. گویش سورانی در عراق و ایران رایج است و از رسم الخط فارسی-عربی برای نوشتن استفاده می شود. گویش های دیگری نیز وجود دارند، مانند زازاکی در شرق ترکیه و گورانی در شمال شرقی عراق. در برخی نقاط سوریه - که تحت حکومت اسد تدریس به زبان کردی ممنوع بود- برخی از کردها تنها عربی صحبت می کنند. اگر چه بیشتر کردها مسلمان سنی هستند، جمعیت قابل توجهی کرد شیعه نیز در ایران وجود دارند و روابط مذهبی و فرهنگی با مردم غیر کرد ایران دارند.
تفاوت فراتر از فرهنگ و زبان و نتیجه طبیعی جمعیت های غیر همجوار است: آنها همچنین تفاوت های سیاسی عمیق، منافع متضاد و ایدئولوژیهای متضاد را بوجود آورده اند. در واقع، بحث بر سر استقلال از یک طرف و ایجاد سیستم های فدرال از سوی دیگر رهبریت کرد را میان کشور ها تقسیم کرده است. پ ک ک ترکیه از یک گروه مارکسیست-لنینیستی که در سال های 1980 و 1990 برای ایجاد یک دولت-ملت مستقل کرد مبارزه می کرد به گروهی تبدیل شد که در راستای "کنفدرالیسم دموکراتیک" اوجالان از تجزیه طلبی بودن دست کشید. حزب اتحاد دموکراتیک سوریه تا حد زیادی از دیدگاه های سیاسی اوجالان پیروی می کند. در همین حال گفته می شود، کردهای عراق به رهبری مسعود بارزانی، ملی گرای طرفدار سرمایه داری هستند. حزب دمکرات کردستان سوریه، مخالف اصلی PYD، تا حد زیادی متحد بارزانی و حزب دموکرات کردستان عراق است. حتی در درون کشورهای مجزا - از جمله جنگ داخلی میان جناح های مختلف در عراق- رقابت بالایی وجود دارد و احزاب مختلف به دنبال تضعیف یکدیگر هستند. به گفته یکی از ناظران، با گذشت زمان، "تفاوت ها در گویش، وابستگی قبیله ای، رهبریت، ایدئولوژی، [و] تجربه تاریخی" ممکن است در نهایت به این معنی باشد که " چیزی که آنها را از هم جدا می کند بسیار قابل توجه تر از اشتراک های آنهاست."
البته، دولت-ملت ها که بر این مناطق حکومت می کنند در راستای وحدت کردستان فعالیت چندانی انجام نمی دهند. ترکیه در مرزهای خود به شدت با پ ک ک مبارزه می کند و مخالف حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه است چرا که ترکیه این حزب را شاخه ی پ ک ک می داند، این در حالی است که ترکیه از طریق سرمایه گذاری و تجارت از کردهای عراق حمایت می کند. برخی کشورها از رقابت بین دو حزب اصلی کرد عراق - حزب دموکرات کردستان بارزانی و رقیب این حزب یعنی اتحاد میهنی کردستان (PUK) جلال طالبانی- استفاده می کنند. رهبران کرد از این مسئله استفاده نموده تا برای نبرد خود در داخل حمایت کشورهایی را به دست آورند که کردهای دیگر را تحت فشار قرار داده اند.

3. ترکیه کاملا مخالف خودمختاری کردها است

ترکیه آشکارا عدم رضایت خود را نسبت به همکاری ایالات متحده با نیروهای کرد در شمال سوریه نشان داده است. حزب اتحاد دموکراتیک در شمال سوریه و در مرز ترکیه یک منطقه خودمختار خود خوانده اعلام نموده است. روابط حزب اتحاد دموکراتیک با پ ک ک در ترکیه باعث نگرانی آنکارا نسبت به جمعیت کرد ناآرام آن کشور شده است. نگرانی های آنها کاملا بی دلیل نیست: چندین دهه جنگ بین پ.ک.ک و ارتش ترکیه بیش از 40000 نفر کشته بر جای گذاشته است. در طول سال گذشته حملات صورت گرفته در مناطق عمدتا کردنشین شرق ترکیه افزایش یافته است. ترکیه نه تنها نگران خشونت های دوباره است، بلکه از جایگاه ارتقاء یافته رهبران کرد در سطح بین المللی در نتیجه ی کمک آنها در مبارزه علیه دولت اسلامی (داعش) هراس دارد چرا که این وضعیت می تواند خواسته های سیاسی بیشتری را به دنبال داشته باشد. مخالفت ترکیه با کردهای خود و سرکوب آنها و تنش آنکارا با کردهای سوریه اتفاقاتی جدید نیستند، اما جنگ سوریه باعث سر بر اوردن مجدد تنش ها شده است و به طور موثر باعث متوقف شدن روند صلح 2012 شد. روندی که بسیاری امیدوار بودند به ایجاد آشتی میان پ ک ک و دولت ترکیه منجر شود.
با این حال، مخالفت ترکیه با جنبش های کردی به طور کلی به داخل کشور و مرزهایش محدود شده است. در واقع ترکیه آشکارا از جنبش کردی عراق حمایت کرده است. آنکارا به کردهای عراق اجازه داده است تا برای رفتن به سوریه از خاک ترکیه استفاده کند؛ هر چند مانع انجام چنین اقدامی از سوی کردهای خود شد. مهم تر از همه روابط اقتصادی و منابع طبیعی آنکارا با حکومت اقلیم کردستان عراق است. شرکت های ترکیه به شدت در مناطق کردنشین عراق، به ویژه در زیرساخت ها، از جمله فرودگاه بین المللی اربیل، گسترش بزرگراه ها و ساخت خطوط لوله نفت سرمایه گذاری کرده اند. عراق دومین شریک صادراتی ترکیه است و ترکیه روزانه 120000 بشکه نفت از شمال عراق وارد می کند.

4. کردها و اعراب هرگز با هم کنار نمی آیند

تنش های قومی میان کردها و اعراب در راس درگیری های سوریه و عراق بوده است. در سوریه، گزارش های گسترده ای از نقض حقوق غیرنظامیان عرب توسط کردها، از جمله بازداشت های خودسرانه، کوچ اجباری و شایعاتی مبنی بر منهدم ساختن روستاها توسط نیروهای YPG وجود دارد. گزارش های مشابهی در مورد اینکه نیروهای کرد در مبارزه برای آزاد سازی موصل خانه های اعراب را ویران می کنند، منتشر شده است.
این نگرانی ها، متاسفانه پیشینه ی طولانی همزیستی میان کردها و همسایگان خود را تحت الشعاع قرار داده است. می توان گفت بخشی از این همزیستی ناشی از سیاست های دولت در همسان سازی اجباری و یا "تعریب" است؛ از جمله انتقال جمعیت، مصادره زمین کردها، و ممنوعیت زبان کردی و مراسم های فرهنگی. با این حال، در مکالماتی که با ساکنین شمال سوریه داشتم، به نظر می رسد انتقادات بیشتر متوجه نهاد های دارای قدرت و نیروهای امنیتی، مانند YPG -نیروهای مسلح PYD- و نیروهای پلیس آسایش آن حزب است که به اذیت و آزار ساکنین عرب متهم شده اند. ساکنان کرد و عرب بارها و بارها تاکید نموده اند که روابط میان همسایگان تغییر نکرده است. همانطور که در این وب سایت نوشته ام، مردم سوریه با گروه ها و قومیت های مختلف برای چند صد سال در کنار یکدیگر زندگی کرده اند و اغلب میان این گروه ازدواج صورت گرفته است. ساکنین شمال عراقی سال ها به تنوع منطقه خود، که شامل عرب ها، کردها، ترکمن ها، آشوری ها، و سایر اقوام و همچنین سنی ها، شیعه ها، مسیحیان و یهودیان بوده است، افتخار کرده انند. بسیاری از کردهای ایران روابط فرهنگی، زبانی و حتی مذهبی با همتایان ایرانی خود دارند.
این به این معنا نیست که بایستی صدمات عمیق جوامع درگیر در درگیری های فرقه ای در سوریه، عراق، و دیگر تنش های قومی دهه های اخیر را نادیده بگیریم. اما مطمئنا با تصویر سیاه و سفیدی که اغلب توسط رسانه ها و توسط احزاب مختلف درگیر به تصویر کشیده می شود در تضاد است. همچنین بر نیاز به حمایت های قانون اساسی برای اقلیت ها در کشورهای خاورمیانه و نیاز به نشانه هایی از حسن نیت از همه طرفین تاکید می کند.

ایالات متحده باید چکار کند؟

به لطف نقش بالای رسانه ها و لابی قوی کردها، اسطوره های فراوانی حول کردها وجود دارد. همچون هر راه حل سیاست خارجی دیگری، نباید به کردها به مانند راه حلی معجزه آسا برای جایگزین نمودن شرکایی که در خاورمیانه نداشته ایم نگاه کنیم. آنها در یک شبکه پیچیده از دشمنان و همپیمانان عجیب و غریب گرفتار شده اند که اغلب با دیگر کردها در تضاد هستند: در واقع، نمی توان به "کردها" به عنوان گروهی ساده اشاره کرد.
ایالات متحده خود را در موقعیتی دشوار می بیند. واشنگتون گروه هایی از مخالفان را در کنار هم قرار داده است که تنها به صرف مخالفت با دولت اسلامی در کار هم قرار دارند. کردها در مرکز این چالش قرار دارند: ایالات متحده آمریکا به قیمت (از دست دادن) روابط با ترکیه، متحد دیرینه آمریکا در ناتو، و رابطه ضعیف با بغداد با کردها همکاری نموده است. اینکه پس از نابودی دولت اسلامی (داعش) چه اتفاقی می افتد می تواند عواقب مهمی برای سیاست ایالات متحده در منطقه داشته باشد. کردها از ایالات متحده انتظار دارند پس از داعش نیز به آنها کمک کند، اما به احتمال زیاد آنها ناامید خواهند شد. همکاری ایالات متحده با نیروهای دموکراتیک سوریه، در کنار استبداد روز افزون اردوغان به رابطه ایالات متحده با ترکیه آسیب می رساند. و ایالات متحده همیشه از یک عراق متحد حمایت کرده است؛ واقعیتی که بار دیگر مورد پرسش واقع شده است. و همه این اتفاقات در زمانی می افتد که بسیاری از متحدان سنتی ما با آینده ای نامعلوم روبرو هستند. بایستی ایالات متحده آمریکا اولویت های استراتژیک اصلی خود را ارزیابی کند و نه اینکه به اهداف کوتاه مدت واکنش نشان دهد. در پایان، این مشکلی است که ما ایجاد نموده ایم و بدون داشتن یک استراتژی منسجم در مدیریت آن با چالش روبه رو خواهیم شد.

منبع: lawfareblog

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر