ایران نیوز

سه‌شنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۳

بارزانی برای اعلام استقلال تحت فشار است/ ترکیه دروازه ی استراتژیک ماست

مسئول روابط خارجی حزب دموکرات کردستان عراق: 
بارزانی برای اعلام استقلال تحت فشار است/ ترکیه دروازه ی استراتژیک ماست 
واقعا رهبری ما از سوی مردم و افکار عمومی تحت فشار است. مردم مدام می پرسند چرا استقلال را اعلام نمی کنید؟ حتی خیلی از آنها از ما و جناب بارزانی ایراد می گیرند که چرا طی 11 سال اخیر در بغداد مانده ایم.
کردپرس/ هیمن هورامی مسئول روابط خارجی حزب دموکرات کردستان عراق در  اربیل و در گفتگو با بخش ترکی الجزیره، به سوالاتی در خصوص تحولات اخیر عراق و احتمال اعلام استقلال کردها، روابط آنکارا – اربیل، چالش های کردها و دولت مالکی و رویکردهای آنکارا و واشنگتن در قبال کردها، پاسخ داده است.

کردستان عراق، چه گزینه هایی را در دست بررسی دارد و زمان بندی بررسی این گزینه ها به چه شکلی است؟
بگذارید پیش از آن که به بحث گزینه ها بپردازم، اندکی به تاریخ بنگریم. شرایط کنونی را باید به عنون معلول و نتیجه، مورد ارزیابی قرار دهیم. ما به عنوان یک ساختار نیمه مستقل، قبول کردیم که بخشی از عراق نوین باشیم. در شرایطی که شیعه و سنی از تاسیس ارتش جدید ابا داشتند، نیروهای پیشمرگ، در مسیر تاسیس نهادهای دفاعی عراق نوین، گام های نخست را برداشتند. ما پذیرفتیم که تکه ای از عراق نوین باشیم اما در عین حال شرایط خود را نیز مطرح کردیم. ما می خواستیم عراق بر اساس شیوه ی مدیریتی فدرال و دور از تحمیل آرای یک شخص و یک حزب، به شیوه ای اداره شود که کاملا اکثریت گرا و قانون محور باشد. ما می خواستیم عراق به شیوه ای کاملا مخالف دوران صدام اداره شود. اما حالا چه چیزی برای ما مانده است؟ ما در این 11 سال چه ها دیدیم؟ می گویم 11 سال اخیر و نقطه ی حدفاصل می گذارم بین رویدادهای دهم ژوئن به بعد. چرا که واقعا عراق در این مدت کوتاه کاملا متحول شد. ما در این 11 سال منتظر بودیم که فرمول عراق فدرال و تکثرمحور عملی شود. اما چه به دست آوردیم؟ قانون اساسی فراموش شد، سنی ها را به حاشیه راندند، کردها را به حاشیه راندند، سنی های منعطف را از کشور بیرون انداختند، شیعه های معتدل را جدی نگرفتند و با آنها مانند غریبه ها و بیگانگان رفتار کردند و به همان دوران صدام بازگشتیم. مالکی بر فراز هرم یک حزب ایستاد و همه ی قدرت را در دست گرفت و نه به عنوان یک دولتمرد بلکه به عنوان یک انسان حریص و تمامیت خواه با همه رفتار کرد. قدرت نظامی و امنیتی را در دست خود قبضه کرد و اقتصاد را هم در پیرامون همان هرم خود خلاصه و محدود کرد. او خود را سنگ بنای تمام این معماری سیاسی می داند و کاری کرده که اگر این سنگ زیربنا را بیرون بکشید، چیزی به نام دولت در میان نمی ماند. او یک بار نخست وزیر شد، برای بار دوم اصرار کرد و حالا هم می خواهد برای سومین بار نخست وزیر این مملکت شود و وضعیت بغداد چنین است که همه چیز در شخص مالکی خلاصه شده است.

و در این شرایط روابط بغداد – اربیل چگونه است؟
ماده ی 140 قانون اساسی عراق در مورد کرکوک اجرایی نشد و تکلیف همه پرسی را روشن نکردند و در مورد صادرات نفت نیز موانعی به وجود آوردند تا قوانین را به نفع بغداد تدوین کنند. ما خواستیم سرشماری کنیم اما آنها زیر بار نرفتند. خواستیم نیروهای پیشمرگ را به عنوان زیر مجموعه ی نیروهای دفاعی تعریف کنیم، باز هم زیر بار نرفتند. به طور خلاصه قانون اساسی را در تمام امور مربوط به کردها دور زدند و ما را به چشم شریک سیاسی نظاره نکردند.  اگر سیاست های مالکی نبود و همه را به حاشیه نمی راند داعش نمی توانست به این راحتی موصل را اشغال کند. او مذهب محورانه پیش رفت و دو قطب شیعه ی افراطی و سنی افراطی وارد میدان شدند و هر دو قدرت گرفتند. به همین خاطر ارتش هم رفته رفته آب شد و از میان رفت و حالا مالکی به دنبال تاسیس یک ارتش موازی است. او می خواهد شبه نظامیان شیعه را به جان شبه نظامیان سنی بیاندازد.

در دهم ژوئن در عراق چه روی داد؟
در نهم ژوئن خوابیدیم و وقتی که در دهم ژوئن پشت میز صبحانه نشستیم، متوجه شدیم همه چیز عوض شده و با عراق دیگری مواجه شده ایم. شب قبل از آن ما دارای 1065 کیلومتر مرز مشترک با حکومت مرکزی عراق بودیم و صبح روز دهم از این مرز فقط 15 کیلومتر آن باقی مانده بود. یعنی ما در طول یک مرز 1050 کیلومتری با گروهی به نام داعش هم مرز شدیم. ما مسئول جان شش میلون نفر انسان هستیم و با دولت عاجز و ناتوانی روبروییم که نمی تواند از عراق دفاع کند.
آیا شما اطلاعات دقیقی در مورد جمعیت کردهای عراق دارید؟
در مجموع همراه با کردهای کرکوک و مناطق دیگر، جمعیت ما بین 6 تا 7 میلیون نفر است. حدود دویست و پنجاه هزا نفر آواره ی سوری هم در مناطق ما هستند. پیش تر 350 هزار آواره ی عراقی در منطقه ی ما بودند و این اواخر هم تعداد زیادی بر آمار آنها افزوده شد و مجموعا چیزی حدود یک میلیون آواره در اقلیم است. ما به عنوان لیدر و به عنوان نیرویی که دارای حس مسئولیت و تعهد است، ناچاریم مرز و امنیت خود را حفظ کنیم و به درازای یک هزار و پانصد کیلومتر با خشن ترین و خطرناک ترین گروه تروریستی دنیا همسایه شده ایم و تحت تهدید قرار گرفته ایم. در شمال ما داعش قرار گرفته و در سمت جنوب ما هم اصحاب اهل حق حضور دارد که یک گروه مسلح شیعه است. شما بگویید؛ این گروه چه فرقی با داعش دارد؟
 طی 11 سال گذشته روابط ما با بغداد پیش نرفته و از سه ماه پیش هم که می دانید معضل عدم پرداخت حقوق ماهیانه ی حقوق بگیران کردستان در دستور کار بغداد قرار گرفت و در بودجه نیز مشکلات بزرگی به وجود آوردند. نه شیعه و سنی از این مشکلات ما حرفی زذدند و نه وزارت امور خارجه ی آمریکا در این مورد بیانیه ای داد. ما ناچاریم به عنوان مدافعین دموکراسی معتدل و منعطف و در مقام دفاع از کردها و کردستان، به این فکر کنیم که بهترین گزینه ی ممکن کدام است.

چه گزینه هایی در دست بررسی دارید؟
اول به «گزینه ی الف» فکر می کنیم. ما نمی خواهیم بخشی از یک دولت عاجز و ناتوان باشیم. ما می خواهیم آینده ی بهتری داشته باشیم و حق تعیین سرنوشت خود را در دست بگیریم و چنین چیزی را برای همه ی خلق های ساکن در کردستان مطرح می کنیم. اگر قرار باشد دولتی تاسیس کنیم، اعراب، ترکمان ها و مسیحیان هم در آن جای خواهند گرفت. ما به این گزینه فکر می کنیم و جناب بارزانی هم از پارلمان خواسته به برگزاری همه پرسی در مناطق آزاد شده نیز بیاندیشد. از مرم می پرسیم: آیا می خواهید بخشی از کردستان باشید؟ ما که نمی خواهیم خود را بر مردم آن منطقه تحمیل کنیم. محله به محله از مردم سوال خواهد شد. شاید محله ای باشد که بخواهد به عنوان بخشی از تکریت شناخته شود. در این صورت چرا باید نیروهای یپشمرگ را به چنین جایی بفرستیم. ما می دانیم که در مورد خلق های دیگر، ترکیه نظرات خاصی دارد و همواره با دوستان ترک خود رایزنی می کنیم و برای احقاق حقوق همه ی اقلیت ها، قوانین دیگری نیز در نظر خواهیم گرفت. حتی نمی خواهیم از کلمه ی اقلیت استفاده کنیم و به جای آن تمایل داریم از لفظ همه ی جوامع یا همه ی گروه ها استفاده کنیم. درست به همان اندازه که یک کُرد حق دارد نخست وزیر شود، یک ترکمان نیز باید در صورت کسب رای بتواند چنین پستی را عهده دار شود. در مورد کرکوک هم  شرایط خاصی در نظر می گیریم و اعتراضی به ترکمان بودن استاندار و رئیس پلیس بودن یک فرد عرب نداریم و همزیستی مسالمت آمیز برای ما اهمیت ویژه ای دارد. ما قوانینی در نظر داریم که اگر فردا پس فردا غیر از حزب ما حزب دیگری بر سر کار بیاید، باز هم مردم کرکوک حس کنند که اگر در چهارچوب کردستان قرار بگیرند، حقوق آنها محفوظ خواهد ماند.

پس از همه پرسی چه خواهد شد؟فرض کنیم در این همه پرسی مردم بخواهند که به عنوان بخشی ا عراق به شمار بیایند. در این صورت از مردم سوال می کنیم که به رهبران خود چه اختیاراتی می دهند و آیا می خواهند دارای یک دولت مستقل باشند یا این که در عین برخورداری از استقلال، همراه با عراق در چهارچوب یک کنفدرال قرار بگیرند.

استقلال در چهارچوب کنفدراسیون چه معنایی می تواند داشته باشد؟یعنی این که یک دولت قدرتمند، بخشی از اختیارات و قدرت خود را واگذار کند. مثلا در سازمان ملل، کنفدراسیون عراق نماینده معرفی کند اما کنفدره ی کردستان دارای تیم ملی باشد و مانند اسکاتلند در جام جهانی حضور پیدا کنیم. همچنین می توانیم صاحب حق امضا با ضندوق جهانی پول باشیم و در سیاست خارجی نیز اندکی مستقل باشیم. این از دید ما گزینه ی «الف» یا راه نخست نام دارد.

گزینه ی «ب» یا راه دوم چیست؟
به موازات گزینه ی «الف» یا راه نخست، راه دیگر ما این است که ما برادران شیعه و سنی خود را در این شرایط دهشتناک به سر خود رها نمی کنیم و برای آن که راهکار ارائه شود و معضلات آنها حل شوند، آن چه که از دست ما بربیاید انجام می دهیم. اما واقعیت این است که حالا و در دوره ی پس از دهم ماه ژوئن یک عراق جدید متولد شده و شرایط باید متفاوت باشد. باید مقطع حساس تلاش های سیاسی در بغداد همچنان ادامه داشته باشد و ما نیز این روند را بایکوت نمی کنیم و نشست ها را ترک نمی کنیم ولی معتقدیم که مالکی باید برود. قرار هم نیست کسی را به عنوان جایگزین مالکی قبول کنیم که از همان هرم باشد. ما واقعا در بغداد به یک تحول اساسی نیاز داریم که به معنای واقعی کلمه همه چیز را تغییر دهد. آیا بغداد برای انجام چنین تحولاتی حاضر است یا نه؛ این مساله جای بحث دارد و سوال مهمی است. می بینید که مجلس عراق نمی تواند تشکیل جلسه دهد، نمی توانند نامزد رئیس مجلس و نخست وزیر را مشخص کنند. به همین خاطر ما هنوز هم گزینه ی الف را در نظر داریم و فکر می کنیم که گزینه ی ب یا راه دوم، فرجام مبهم و نامشخصی دارد. اگر گزینه ی نخست عملی شود، در آن جا می مانیم و هیچ انگیزه ای هم برای دشمنی با شیعه و سنی نداریم. صد البته خواسته ی ما این است که به جای همسایه شدن با داعش، با یک جریان سنی معتدل و منعطف همسایه باشیم. به همین خاطر ما روابط خود را قطع نمی کنیم و در عین حال از سنجش و بررسی ابعاد گزینه ی «ب» هم غافل نیستیم.  یعنی به عبارتی دیگر طلاقی صورت نمی گیرد. قطعا برخی از دینامیسم ها و ظرفیت های این مساله بر ما نیز تاثیر می گذارد و ما نیز نمی توانیم خود را کنارکشیده و اعلام کنیم که این ها فقط مشکلات بغداد است و ربطی به ما ندارد.

اما کنار رفتن مالکی و تشکیل کابینه در کوتاه مدت، ناممکن به نظر می رسد.
در این صورت با زهم روی گزینه ی الف کار می کنیم. می دایند؟ موقعیت ما قابل درک تر و ملموس تر شده است. مسئول و مقصر این رویدادها، کردها نیستند. کسی نمی تواند کردها را به عنوان خاطی معرفی نموده و آنان را متهم کند. بغداد از ما دور و دورتر شد. بغداد نخواست با دولت فدرال کردها به همزیستی و همکاری ادامه دهد. کردها خود را تکه ای از عراق می دانستند اما بغداد کردها را رد کرد. اگر شما در خانه ای تحقیر شوید، قاعدتا به دنبال ساخت خانه ای دیگر خواهید رفت.

افکار عمومی مناطق شما و مردم چه می گویند؟
ما اسم این مساله را حق تعیین سرنوشت گذاشته ایم و در مورد چنین مساله ی مهم و بنیادینی، نه بارزانی و حزب دموکرات کردستان بلکه همه ی مردم تصمیم می گیرند. از 1991 تاکنون در جامعه ی کردستان، دو نسل دیگر رشد کرده اند و به چیزی کمتر از استقلال راضی نمی شوند. واقعا رهبری ما از سوی مردم و افکار عمومی تحت فشار است. مردم مدام می پرسند چرا استقلال را اعلام نمی کنید؟ حتی خیلی از آنها از ما و جناب بارزانی ایراد می گیرند که چرا طی 11 سال اخیر در بغداد مانده ایم.

چرا معمولا به جای واژه ی استقلال از عبارت حق تعیین سرنوشت استفاده می کنید؟
هنوز معلوم نیست مردم چه خواهند گفت. شاید بگویند: خیر. استقلال و جدایی از عراق لازم نیست.  شاید بگویند: مستقل شویم اما در یک پروسه ی پنج ساله از عراق جدا شویم. شاید هم بخواهند شانس دیگری به بغداد بدهیم و اگر ظرف یک سال این کار و آن کار را انجام ندادند، مستقل شویم. این یک مقطع تاریخی بسیار حساس و تعیین کنننده است و ما نی توانیم به صورت سرخود تصمیم بگیریم و قطعا باید از مردم اختیارات بگیریم.

اما چنین به نظر می رسد که پاسخ مورد نظر خود را از آمریکا دریافت نکردید و نتوانستید حمایت آنها را کسب کنید.برای ما مهم است که دائماً با دوستانمان در حال رایزنی و ارتباط باشیم. می دانید که جان کری وزیر امور خارجه ی آمریکا به اربیل آمد و هیاتی از سوی ما هم به واشنگتن رفت. شاید تا پنج سال پیش هم آمریکا از عراق یک پارچه و متحد دفاع می کرد. اما خیلی چیزها عوض شده اند. شرایط نوین به وجود آمده است. شما که نمی توانید همیشه موقعیت بیافرینید. گاهی موقعیت ها و فرصت ها خود به خود به وجود می آیند و شما ناچارید استفاده کنید و تاثیر بگذارید. شاید برای آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر، سیاست حفظ عراق به همان شکل پنج سال پیش مهم باشد اما حالا قوی ترین گروه تروریستی بین المللی، بخش مهم و حساسی از خاک این کشور را در اختیار دارد. جغرافیای تحت کنترل داعش از تکریت و دیاله شروع شده و دیرالزور و حلب و ادلب می رسد. یعنی قلمرو داعش پنج برابر مساحت لبنان است و همه ی تروریست های جهان خود را به این قلمرو می رسانند. آنها صاحب پول، قدرت، سلاح، تجهیزات، و رعب و وحشت عملیات انتحاری هستند.
سرعت تحولات اخیر بسیار زیاد بود و همه چیز در مدت زمانی کوتاه روی داد. قاعدتا واشنگتن به اولویت های خود می اندیشد و بحث استراتژی خروج از عراق هم در میان است. آنها به مسائل دیگری همچون اسراییل – فلسطین و دیگر تحولات مهم قاره ی آسیا نیز می اندیشند و می خواهند وضعیت عراق به همین حال بماند. اما مجموعه ی مهمی از ظرفیت ها و عوامل مختلف وجود دارد. آنها می خواهند شانس دیگری به بغداد بدهیم و از ما خواسته اند که کردها هادی و پیشرو پروژه ی نجات بغداد باشند. آنها این را از ما خواستند و اگر هم در مورد مساله ی حق تعیین سرنوشت کردها، موافقت نکرده باشند، مخالفت هم نکرده اند. شاید دغدغه های آنها مربوط به زمان بندی و مکانیسم ها است. این نیز قابل درک است و رویکرد عجیبی نیست. باید رویکرد آمریکا را نه از منظر اربیل، بلکه از پنجره ی واشنگتن نگاه کنید. هم آنها باید در مورد ما تحلیل های واقع بینانه ای داشته باشند، هم این که ما باید تلاش کنیم شرایط آنها را به شکل عینی و واقع بینانه در نظر بگیریم. کردها نمی خواهند گروگان های یک آینده ی نامعلوم و مبهم باشند.

به نظر شما آن چه که داعش در عراق به وجود آورده است، یک ساختار پایدار و ماندگار است؟
بله. ماندگار است. چرا که یگانه قدرتی که می تواند آن اراضی را پس بگیرد، خود سنی ها هستند. آیا آنها چنین کاری خواهند کرد؟ آیا بغداد آنان را به عنوان شرکا و همراهان واقعی می پذیرد و با آنان همراه می شود؟ بغداد قبلا نشان داده که در این حوزه ناموفق عمل می کند. چه کسی می تواند داعش را بی تاثیر و زمین گیر کند؟ مالکی؟ همان مالکی یی که نتوانسته داعش را حتی از فلوچه ی نزدیک بغداد بیرون براند؟ آنان از چند ماه پیش در فلوجه هستند و حالا هم موصل را در اختیار دارند که 12 برابر فلوجه مساحت دارد. ما نیز حاضر نیستیم در موصل با داعشی ها بجنگیم. چرا که با سنی ها نمی جنگیم. به ویژه وقتی که این جنگ به خاطر یک نخست وزیر شیعه باشد. اما اگر سنی ها بخواهند با داعش بجنگند، هر کمکی لازم باشد، انجام می دهیم. در مبارزه با تروریسم در کنار آنها قرار می گیریم. از من می پرسید آیا داعش ماندگار است؟ می گویم: بله. ماندگار است. بعد می پرسید: آیا داعش تهدید ی بین المللی است؟ می گویم: بله. البته که تهدید است. اما آیا کردها باید خود را با داعش مشغول کنند یا با دولت کنونی عراق که بسیار عاجز و ناتوان است یا به جای آن باید به گزینه ای همچون ایجاد یک کردستان مستقل بیاندیشند که دارای امنیت، ثبات، دموکراسی، آرامش و توان رشد و پیشرفت های اقتصادی باشد.

رویکرد ترکیه در قبال تحولات مربتط با کردهای عراق را چگونه ارزیابی می کنید؟
به شرایط کنونی ترکیه به درستی و با دقت نگاه کنید. به خاطر حملات داعش، میزان تورم در کشور شما تقریبا در سطح یک درصد  افزایش پیدا کرد. مبادلات تجاری بین عراق و ترکیه کاهش پیدا کرد. پیش تر، عراق دومین شریک تجاری ترکیه بود و حالا به شریک سوم تبدیل شده است. این روزها همه روی ترکیه زوم کرده اند و می خواهند رویکرد و مواضع نهایی ترکیه در قبال کردستان را ببینند. ترکیه برای ما یک دروازه ی  استراتژیک است. همه به ترکیه می نگرند و در موراد مواضع آنکارا در خصوص کردها کنجکاو هستند. ترکیه عضو ناتو و نامزد اتحادیه ی اروپا است و از یک مدل دموکراتیک موفق برخوردار است. همه به ما توصیه می کنند که با ترکیه همگرا و همراه باشیم و روابط خوبی با این کشور برقرار کنیم.
من از ده سال پیش در حال اجرای فعالیت هایی هستم که با جامعه ی بین الملل سر و کار دارد. می توانم بگویم که روابط نزدیک و قدرتمندی با ترکیه داریم و چنین چیزی موجب حسادت برخی ها شده و آشکارا می پرسند: چرا تا این اندازه با ترکیه پیش رفته اید؟ شاید هم این حاسدان، نمی خواهند ترکیه به عنوان یک کشور قدرتمند در سطح منطقه جلوه کند. چرا که اگر رابطه ی قدرتمندی بین ترکیه و کردستان وجود داشته باشد، چنین چیزی موجب افزایش قدرت ترکیه می شود. حفظ موازنه بین ترکیه و عراق نیز، باز هم به نفع ترکیه است و اقتصاد این کشور روز به روز رشد و بالندگی بیشتری پیدا می کند و ترکیه در حوزه ی انرژی به امنیت کامل دست پیدا می کند. ما به خوبی این واقعیت را حس می کنیم که نگرش و رویکرد ترکیه نسبت به کردستان تغییر کرده است. این تغییر در سطح منطقه نیز مشهود است. تا همین ده سال پیش ترکیه، کردستان را به عنوان منبع تهدید ارزیابی می کرد اما حالا نه تنها کردستان را به عنوان یک تهدید ارزیابی نمی کند، بلکه معتقد است کردستان عنصر فراهم کننده ی استقرار و قدرت آنکارا شده است.

فرض کنیم شما مستقل شدید و دولت مستقل کُردی اعلام موجودیت کرد. در چنین شرایطی اگر کردهای سوریه درِ خانه ی شما را بزنند و بخواهند به خاطر شرایط دشوار خود راه آن جا را در پیش بگیرند، یا این که گونه ای از اتصال و الحاق به وجود بیاید، چه خواهید کرد؟
خیر. خیر. کردستان عراق برای کردستان عراق است. مشکل کردهای سوریه باید در چهارچوب تمامیت ارضی و خاک سوریه حل شود. چرا که باید خلق های سوریه در این مورد تصمیم گیری کنند. نمی توانیم همین شرایطی را که در عراق و در مناطق ما روی داده کپی کرده و آن را بر مناطق کردنشن سوریه بچسبانیم. چنین چیزی شدنی نیست. اصلا دو فضای سیاسی متفاوت وجود دارد. شرایط اقتصادی و نظامی هم کاملا متفاوتند. حتی شرایط خود کردها هم متفاوت است. ما طالب این هستیم که برای حل مشکلات کردهای سوریه، در داخل خود سوریه، یک راهکار عینی و واقع بینانه ارائه داده شود. چنین چیزی هم تنها در شرایطی میسر است که کردها هماهنگ با ائتلاف مخالفین سوری حرکت کنند یا این که راه چانه زنی با رژیم سوریه را در پیش بگیرند. اگر خلق های سوریه، فدرالیسم را به عنوان یک راهکار نهایی در نظر بگیرند، قاعدتا کردها نیز باید چنین چیزی را قبول کنند و بخشی از این نظام فدرال باشند. اگر هم قرار باشد علویان در تارتوس صاحب دولت شوند و سنی ها نیز در دمشق تشکیل دولت دهند، در این صورت کردها نیز باید تصمیم مربوط به خود را بگیرند. به طور واضح و شفاف می خواهم بگویم که ما غیر از این رویکردها، هیچ برنامه و نقشه ی پنهانی خاصی نداریم و چیزی به نام توسعه ی قلمرو، در برنامه و دستور کار ما نیست و ما در این حوزه کاملا واقع بینانه قدم برمی داریم. تجزیه ی عراق امری است که به صورت خود به خود روی داده و ما نیز اگر بخواهیم بر اساس حق تعیین سرنوشت قدمی برداریم، چنین چیزی صرفا محدود به کردستان عراق خواهد بود.

آیا کردستان عراق، مرزهای طبیعی خود را بازیافته است؟
تقریبا. برخی مناطق کوچک وجود دارند که هنوز هم در دسترس ما نیستند. مثلا می توان سعدیه را در این مورد به عنوان یک مثال روشن ذکر کرد. آن مناطق در حالت طبیعی و جغرافیایی، بخشی از سرزمین کردها به شما رمی آید اما به دنبال اجرای سیاست تعریب و کُردزدایی، کاری کرده اند که فقط بیست درصد از کردها در آن جا بمانند و حالا هم که در اختیار داعش قرار گرفته است.
منبع: بخش ترکی الجزیره
ترجمه: خبرگزاری کردپرس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر